✍🏻عبدالخالق چرخ انداز
در جهان کنونی بیش از هر زمانی در تاریخ به اهمیت علم و دانش در رشد و توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه و کشوری اذعان میشود و کشورهای توسعه یافته بر پایه پیشرفت های علمی و فناوری توانسته اند در گردونه بازی قدرت بر دیگران فائق آیند.
در حال حاضر که جهان با اپیدمی کرونا مواجه است تمام جهان بیش از هر زمانی دست به دامن علم شده تا بتواند از این مخمصه سخت رهایی پیدا کند، ولی با وجود اذعان بر اهمیت علم در سطح جهانی هنوز هم نقاطی در جهان هستند که بچه هایشان از نعمت آموزش محروم هستند.
گاهی این محرومیت بخاطر بافت سنتی جامعه است و گاهی هم بصورت سیستماتیک از طرف نظام حاکم می باشد. در بلوچستان اما هر دو علت، جامعه و حاکم در محرومیت نقش پررنگی دارند و این محرومیت برای زنان و دختران در بلوچستان به مراتب بیشتر و سنگین تر است.
طبق آمارهای حکومتی بلوچستان دارای بالاترین درصد بازماندگی تحصیلی در ایران است و سهم دختران در این بازماندگی ۷۰ درصد میباشد که رقم قابل توجهی ست. این نشان از مشکلات عدیده پیش روی دختران بلوچ برای تحصیل میباشد و عوامل این مشکلات زنجیره ایست که از خانواده شروع و جامعه و حکومت را در برمیگیرد.
در نظام ایران که سیاست خودی و غیر خودی حاکم هست و این خودی ها گاهی خارج از خاک ایران و غیرخودی ها در داخل مرزهای ایران می باشند. بلوچ ها از همان ابتدا با معیارهای رژیم در مرز غیرخودی ها قرار داشتند.
بلوچستان با سیاستی متفاوت از دیگر نقاط ایران اداره میشود و بسیاری از محرومیت های موجود نه از مدیریت غلط، که تعمدانه و برحسب سیاست غلط حکومت که دید استعمارگرانه ای به بلوچستان دارد، ریشه دارد و این محرومیت ها بزرگترین عامل بازماندگی فرزندان بلوچ از تحصیل می باشند.
گاهی این بازماندگی ناشی از فقر خانواده و عدم توانایی پرداخت هزینه های تحصیل فرزندان هست و یا اینکه خانواده ها را مجبور به اشتغال نوجوانانشان برای تامین مخارج خانواده می کند و البته بیشتر اوقات نبود مدرسه در روستا و مجبور به طی مسافت های طولانی یا سفر به شهری دیگر برای تحصیل است که باعث میشود بسیاری از خانواده ها فرزندانشان را ناچار از تحصیل باز دارند و در این مورد دختران به خاطر بافت سنتی جامعه قربانی اصلی به حساب می آیند. چون بسیاری از خانواده هنوز آماده پذیرش این نیستند که دخترانشان را به شهرهای دیگر برای تحصیل بفرستند و نبود مدرسه در روستاها و شهرهای آنها به معنای پایان آرزوهایشان هست که از کودکی با آنها بزرگ شده اند و چه بسیار دختران با استعدادی که بخاطر نبود مدرسه، حسرت به دل میمانند و اثرات روانی آن را ، گاهی تا آخر عمر به همراه دارند و البته این تمام مشکلات نیست و در بسیاری از روستاهای دورافتاده هنوز هم هستند کسانی که با مقوله «تحصیل دختران» مشکل دارند و این مشکل گاهی برگرفته از تبلیغات غلط بعضی از مذهبیان و یا بافت سنتی جامعه هست که باعث میشود بسیاری از دختران از همان ابتدا از تحصیل محروم شوند و آنهایی که موفق شدند مراحل ابتدایی را طی کنند در ادامه تحصیل نیز نگاه مردسالار جامعه بلوچستان به زنان بعنوان سد بزرگی در مقابلشان قد علم میکند و مانع ادامه رویاپردازی آنها شده و باعث میشود بسیاری به کودک همسری یا ازدواج زودهنگام تن داده و تحصیل را ترک و مشغول همسرداری شوند.
همه این مشکلات باعث شده که در دوران معاصر هنوز هم #دختران_بلوچ برای اساسی ترین حقوق خودشان که تحصیل هست با مصائب و سختی هایی روبه رو شوند که این مسئله برای بیشتر مردم جهان غیرقابل باور است و برای بدست آوردن جایگاه خودشان در جامعه بیشتر از هر کجای جهان مجبور به تلاش و پذیرش مشقت هایی شوند و دردناک تر از آن این هست که گاهی خود زنانی که متاثر از جامعه مذهبی و مردسالار و ناآگاه به حقوقشان هستند در جبهه مخالف قرار میگیرند.
مشکل تحصیل دختران بلوچ فرمول پیچیده ایست که برای رفع آن باید مجهول های زیادی حل شود و این زمانی میسر هست که حکومت ،جامعه و خانواده نگاه شان را به این مقوله مهم ، بازبینی کلی کنند و به این باور برسند که آموزش و تحصیل بعنوان قدرتمندترین وسیله برای توانمندسازی زنان و دختران جامعه و حفاظت آنها در مقابل نقض حقوق آنها در جامعه هست و باعث تحول عظیم در جوامع و خانواده و حتی نجات آنها شود و همچنین یکی از موثرترین راه ها برای تغییرات مثبت و پایدار در جوامع و جهان هست و قبول کرد که میتوان با تلاش ، دخترانی چون یسرا سلیمانی و زیبا عزیزی تربیت کرد که میتوانند خود طلایه دار این مبارزه نابرابر باشند و جایگاه #زنان_بلوچ را در جهان محکم تر کنند.
زن بلوچ ب حمایت و احترام واقعی نیاز دارد ن دلسوزی ،، جایگاه حقیقی میخایم،، ن گفتاری ،، برای ما زنان بلوچ همه چیز نمایشی شده. ب معنای واقعی کلمه نیستن
زن بلوچ جایگاه و ارزش واقعی میخاداعتبار حقیقی ن اجباری و تحمیلی