✍🏻عبدالخالق چرخ انداز
هشتم مارس، روز جهانی زن که زنان جهان، این روز را برای دست آوردهای زنان در جامعه جهانی جشن میگیرند؛ در ایران نیز هرچند بصورت کمرنگ تر گرامی داشته میشود ولی در جامعه بلوچستان پدیده ای کمتر شناخته شده است.
در جامعه ایران بطور کل ، زنان با وجود موانع بزرگی مثل قانون ، شرع و عرف به اندازه قابل قبولی رشد و پیشرفت کرده اند و توانسته اند جایگاهی برای خود در جامعه ایران درست کنند که بتوانند امروز برای دست آوردهایشان جشن بگیرند، هرچند هنوز راهی طولانی در این مسیر برای پیمودن، باقیست و نیاز به تداوم مبارزه برای جایگاه واقعی آنها است. اما این مسائل در مورد بلوچستان کمتر صدق میکند.
در بلوچستان کنونی، برای زن هیچگاه تعریفی مجزا از مرد وجود نداشته بلکه تعریف زن همیشه بعنوان شخصیتی همراه با مرد بوده است و تصویر زن در جامعه بلوچستان همواره در قامت یک مادر و همسر یا خواهر و دختر بوده و جدا از مرد، زن هویتی ناآشنا بوده است.
مسلما در هر فرهنگ و ملتی کاستی هایی وجود دارد و شناخت آن کمبودها و تلاش در رفع این کاستی ها تنها راه برون رفت از این اشتباهات و خطاهاست. در مورد بلوچستان باید قبول کرد که این زخم ها و جراحات بسیار حاد و قابل تامل هستند.
با وجود اینکه در تاریخ بلوچستان همیشه زن های قدرتمندی وجود داشته اند که قدم هایی برای تغییر شرایط جامعه برداشته اند که قدرت پیشبرد این قدم ها، از توان مردان جامعه خارج بوده است.
نمونه بارز آن در تاریخ معاصر شخصیت هایی مثل بانُک کریمه بلوچ و دخترانی مثل مهرنگ بلوچ و زیبا عزیزی می باشند که جامعه بلوچستان بدون هیچ تردیدی مدیون شجاعت و درایت آنان است ولی اینکه این زنان چگونه به این جایگاه رسیده اند خود نیز قابل تامل است و باید قبول کرد که آنها صرفا استثناهایی میباشند که تعریف جامعه از جایگاه زن را قبول نداشتند و برخلاف عرف تعریف شده جامعه بخوبی قدم برداشته اند.
روز زن اگر در دیگر نقاط جهان روز شادمانی و جشن برای دست آوردهای زنان در جامعه است برای زنان بلوچ باید روز مبارزه برای بدست آوردن جایگاهی باشد که لیاقت و شایستگی آن را دارند اما بدلایل مختلف از آنها دریغ داشته شده است.
زنان بلوچ نیز بایستی به این باور برسند که حق گرفتنیست و برای بدست آوردنش، آنها نیز باید بپاخیزند و چون کریمه بلوچ قیام کنند، قیام علیه جامعه و عرف های اشتباه آن و علیه آنچه که آنها را از حق زیستن بعنوان یک انسان آزاد و برابر دریغ میدارد.
زنان بلوچ نیز باید ایمان بیاورند که تغییر در سرنوشت آنها در دست مردانشان نیست بلکه آنها هستند که باید تغییر کنند و به خودباوری برسند، تغییر در نگرش خود ایجاد کنند ، تغییر در باورهایشان نسبت به خودشان ، نسبت به توانایی های خودشان و نسبت به آنچه که از طفولیت تا به امروز یاد گرفته اند ، نسبت به آنچه که آنها را در قامت یک انسان آزاد زیستن دریغ داشته است.
وقت آن است که زنان بلوچستان نیز مثل دیگر زنان جهان ، زنانیت خود را باور کنند و بعنوان یک قدرت نه یک ضعف به آن بنگرند. وقت آن است که زنان بلوچ نیز در کنار دیگر زنان جهان برای حق مساوات در جامعه مبارزه کنند و مردان آگاه و آزاده نیز در این راه آنها را همراهی کنند تا شاهد جامعه ای باشیم که مبنای آن بر اساس تواناییهای شخصیتی و نه جنسیتی باشد.