
اعدامهای هدفمند و تبعات ساختاری بر جامعه بلوچ
برمش/ در پی آغاز سال ۱۴۰۴، موجی تازه و نگرانکننده از اجرای احکام اعدام در میان زندانیان بلوچ به وقوع پیوسته است. تنها طی ۲۷ روز نخست سال، دستکم ۳۸ زندانی بلوچ در زندانهای مختلف ایران اعدام شدهاند و ۸۵ نفر دیگر در زندان مرکزی زاهدان در صف اجرای حکم قرار دارند. این آمارها نهتنها گویای استفاده گسترده از مجازات مرگ هستند، بلکه شواهدی نگرانکننده از یک سیاست حذف سیستماتیک در قبال جامعه بلوچ ارائه میدهند.
بخش عمدهای از افراد اعدامشده، مردان متأهل و سرپرست خانواده بودهاند که حذف ناگهانی آنان، زنان و کودکان زیادی را در معرض فقر شدید، بیسرپرستی و آسیبهای اجتماعی قرار داده است. این اعدامها در کنار مجموعهای از عوامل مرگبار دیگر نظیر سوانح جادهای در مسیرهای ناایمن، کشتار سوختبران توسط نیروهای نظامی، مرگهای ناشی از فقدان خدمات درمانی، قتلهای مسلحانه ناشناس و انفجارهای صنعتی نظیر حادثه اسکله شهید رجایی، چرخهای از خشونت، حذف و فروپاشی اجتماعی را بر جامعه بلوچ تحمیل کردهاند.
زنان بیپناه، کودکان بازمانده از تحصیل، و فقدان شناسنامه؛ تأثیرات چندلایه سیاستهای تبعیضآمیز
فقدان هویت قانونی یکی از عمیقترین چالشهای مردم بلوچ است. بنا بر گزارشهای میدانی، بیش از ۵۰۰ هزار شهروند بلوچ فاقد شناسنامهاند و بنابراین از ابتداییترین حقوق انسانی چون بیمه، خدمات درمانی، یارانه، ثبت قانونی ازدواج یا تحصیل محروماند. این شرایط منجر به گسترش پدیده کودکهمسری و افزایش شدید تعداد کودکان بازمانده از تحصیل شده است.
در آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش ایران، تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل بیش از ۲۴۸ هزار نفر ذکر شده است؛ با اینحال، این آمار کودکان فاقد هویت را شامل نمیشود که عملاً در هیچ سامانهای به رسمیت شناخته نمیشوند.
ریشه جرم یا محرومیت ساختاری؟
اکثریت قریب به اتفاق اعدامشدگان بلوچ به اتهامات مرتبط با مواد مخدر محکوم شدهاند. با وجود این، باید تأکید کرد که ساختار اقتصادی تبعیضآمیز در بلوچستان، عدم امکان استخدام بومیان در ادارات دولتی و نبود فرصتهای شغلی، مردم را بهناچار به فعالیتهایی چون سوختبری و حمل مواد سوق میدهد، نه از سر اختیار، بلکه بهدلیل نبود گزینههای معیشتی دیگر.
اعدام بهعنوان «راهحل نهایی» برای جرائمی که نظام حاکم خود عامل زمینهساز آن است، نهتنها ناکارآمد است، بلکه موجبات بحرانهای اجتماعی شدیدتری را فراهم میکند: افزایش کودکان کار، خودکشی، خشونت خانگی و مهاجرتهای اجباری.
بر اساس مستندات ارائهشده، سیاستهای دولت جمهوری اسلامی ایران در قبال جامعه بلوچ، مصداق بارز نقض اصول بنیادین حقوق بشر، مفاد میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، و کنوانسیون حقوق کودک است.
ما، بهعنوان حامیان حقوق بشر، از نهادهای بینالمللی درخواست داریم:
۱. اعزام فوری ناظران و گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد به مناطق بلوچنشین برای بررسی میدانی؛
۲. فشار به جمهوری اسلامی ایران برای توقف اجرای احکام اعدام علیه زندانیان بلوچ، بهویژه در پروندههای فاقد دادرسی عادلانه؛
۳. الزام دولت ایران به اصلاح سیاستهای تبعیضآمیز، صدور شناسنامه برای فاقدین هویت، و ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم بومی؛
۴. تدوین یک برنامه اضطراری بینالمللی برای حمایت از زنان و کودکان آسیبدیده از اعدامها، فقر، و بیهویتی.
آنچه در بلوچستان جریان دارد، تنها نقض حقوق بشر نیست؛ بلکه یک ساختار سازمانیافته از تبعیض، حذف و نابودی تدریجی یک ملت در ایران است.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
وبسایت برمش :
www.Bramsh.org
Instagram:
https://www.instagram.com/bramsh_org
Telegram:
https://t.me/bramshbalochistan