برمش/ امروز ۱۱ ژوئن روز جهانی صنایع دستی است؛ روزی برای پاسداشت دستانی که فرهنگ، تاریخ و زیبایی را به هم میدوزند. در این میان، «سوزندوزی بلوچ» همچون نگینی درخشان در میان هنرهای دستی ایران میدرخشد. این هنر زیبا که توسط زنان بلوچ نسلبهنسل منتقل شده، نهتنها ثبت جهانی شده، بلکه در دنیای مد و طراحی هم جایگاه ویژهای یافته است. امروز از سوزندوزی بلوچ در کیفسازی، جواهرسازی، لباس، کفش و دکور استفاده میشود؛ زیرا تلفیقی بیبدیل از رنگ، اصالت و ظرافت است.
اما این تنها جلوه فرهنگ بلوچ نیست. «سفال کلپورگان»، با قدمتی ۷ هزار ساله، یکی از کهنترین هنرهای زنانه جهان است که هنوز بدون چرخ سفالگری ساخته میشود. «طلاسازی سنتی بلوچ»، «حصیربافی با برگ نخل»، «چرمدوزی» و «آیینهدوزی» نیز هرکدام روایتگر بخشی از روح مقاوم و هنرمند مردمان بلوچاند.
این هنرها نهتنها زیباییآفریناند، بلکه سند هویت، خلاقیت و شکوه فرهنگی مردمانیاند که با کمترین امکانات، جهانیترین زبان یعنی “هنر” را خلق کردهاند.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
موج تازه خشونت علیه زنان؛ از تهران تا زاهدان، ناامنی در سایه سکوت
برمش/ در روزهای اخیر، موجی از خشونت علیه زنان از جمله ربایش و قتل در ایران، بار دیگر ضعف قوانین حمایتی و نبود امنیت را برای زنان برجسته کرده است. پروندههایی چون قتل “الهه حسیننژاد”، زن ۲۴ سالهای که پس از خروج از محل کارش ربوده و برای سرقت گوشی به قتل رسید، یا ناپدید شدن “صابره سارانی”، و قتل “امالبنین قلیزاده” و “هانیه بهبودی” توسط همسرانشان، تنها بخشی از خشونتهایی است که طی چند روز گذشته رخ داده است.
این موارد ادامه همان بحران زنکشی و خشونت خانگی است که پیشتر نیز بارها با قتلهای ناموسی، اسیدپاشی و ناپدیدشدنهای مشکوک گزارش شده، اما بیشتر آنها بدون رسیدگی قضایی رها شدهاند. رژیم ایران در حالی برای پوشش موی زنان از دوربین و گشت ارشاد استفاده میکند که همین دوربینها هنگام وقوع جرم، نهتنها کمکی نمیکنند، بلکه خود مأموران گشت ارشاد نیز گاهی عامل بازداشت و ناپدیدسازی زنان میشوند.
جامعهای که در آن زنان احساس امنیت نکنند و همواره با ترس از ربایش، خشونت یا مرگ زندگی کنند، جامعهای بیمار است. ریشههای این بیماری را میتوان در نبود قوانین حمایتی کارآمد، فقر گسترده، نبود آموزشهای درست درباره حقوق فردی و اجتماعی و باورهای غلطی همچون ناموسپرستی جستوجو کرد. این ترس و ناامنی که در جان زنان کاشته میشود، تنها یک تجربه فردی نیست؛ بلکه احساسی است که در جامعه نهادینه شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
پیشتر نیز موارد بسیاری از زنکشی و اسیدپاشی در ایران رخ داده که هیچگاه پرونده آنها به سرانجام نرسیده است. این بینتیجگی نشان میدهد که در سایه قوانین مردسالارانه جمهوری اسلامی ایران، هیچ اراده مؤثری برای مقابله با این فجایع یا حمایت واقعی از زنان وجود ندارد.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
مفقودی نگرانکننده یک دختر بلوچ در زابل؛ بیخبری دو هفتهای از «صابره سارانی» در سایه سکوت مسئولان
برمش/ امروز یکشنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۴، «صابره سارانی»، دختر ۲۸ ساله بلوچ اهل روستای چُکل از توابع شهرستان هیرمند، از روز ۴ خرداد پس از خروج از منزل خواهرش در زابل، مفقود شده و با گذشت دو هفته، هیچگونه خبری از وضعیت یا محل حضور او در دست نیست. علیرغم اطلاعرسانی سریع خانواده به نهادهای انتظامی، هیچ سرنخی از سرنوشت این دختر بلوچ بهدست نیامده و مقامهای مسئول نیز تاکنون هیچ اقدام مؤثری برای روشنشدن وضعیت او انجام ندادهاند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده از منابع نزدیک به خانواده، خانم سارانی حوالی ساعت ۳ بعدازظهر روز ۴ خرداد برای دیدار خواهر خود به زابل رفته و در حوالی ساعت ۵ عصر منزل خواهرش را ترک کرده است. تنها دقایقی پس از خروج، تلفن همراه وی خاموش شده و تماسهای خانواده بیپاسخ مانده است. دوربین مداربسته نصبشده در منزل خواهرش، آخرین تصویری را در ساعت ۴:۵۶ عصر همان روز ثبت کرده که نشان میدهد صابره در حال عبور از مقابل خانه است. اما با وجود وجود چندین دوربین مداربسته در مسیر او ـ از جمله مقابل بانکهای صادرات، سپه و ملت ـ خانواده نتوانستهاند به تصاویر آنها دسترسی پیدا کنند و بانکها نیز برای ارائه تصاویر خواهان مجوز قضایی شدهاند.
صابره سارانی متولد ۱ فروردین ۱۳۷۶ است و در حالیکه روزها از مفقودیاش میگذرد، نه تنها وضعیت او روشن نشده، بلکه بیتوجهی و سکوت نهادهای مسئول، نگرانیها درباره سلامت و امنیت جانی او را به شدت افزایش داده است.
خانواده این دختر بلوچ با ابراز نگرانی عمیق از ادامه بیخبری، از مردم خواستهاند که در صورت مشاهده یا اطلاع از هرگونه سرنخی در مورد صابره سارانی، با شمارههای ۰۹۳۷۴۰۵۴۲۱۸ یا ۰۹۰۳۰۸۹۶۲۴۶ تماس بگیرند.
بیتوجهی نهادهای امنیتی و قضایی به چنین مواردی، بهویژه در بلوچستان، بار دیگر ناامنی ساختاری و بیاعتمادی مردم نسبت به روند رسیدگی به وضعیت گمشدگان را برجسته کرده است. عدم همکاری دستگاهها در ارائه سادهترین امکانات مانند بررسی دوربینها، نشان از کماهمیت شمردن جان و امنیت شهروندان بلوچ توسط مسئولان دارد.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
نگاهی به بازداشتهای فلهای، بیشناسنامهبودن و خشونت سیستماتیک علیه کودکان بلوچ
برمش/ در ایران، کودکبودن باید بهمعنای بازی، آموزش، امنیت و مهر باشد؛ اما در بلوچستان، کودکبودن خود به جرم بدل شده است. این روزها، صالح بهرامزهی، نوجوان ۱۶ ساله بلوچ اهل نصیرآباد، تنها یکی از قربانیان سیاست سرکوب بیضابطهایست که کودکان را بدون اتهام مشخص، بدون دسترسی به وکیل و در سکوت کامل خبری به بازداشتگاههای امنیتی میبرد. صالح، اکنون بیش از سه هفته است که در بازداشت اطلاعات سپاه در راسک، بیاطلاع از وضعیت آینده خود و دور از خانواده، روزها را در بیخبری و هراس سپری میکند.
طی ماههای گذشته، موارد متعدد بازداشت کودکان بلوچ به ثبت رسیده است؛ برخی همراه با ضربوشتم در خیابان، برخی نیمهشب در خانههایشان و حتی برخی در راه مدرسه. در جامعهای که کودکان بیصدا قربانی میشوند، این پرسش بنیادین پیش میآید که آیا نهادهای مسئول، اصلاً کودکی را به رسمیت میشناسند؟
یکی از دلایل اصلی بسیاری از بازداشتها و حذف سیستماتیک کودکان بلوچ، بیشناسنامهبودن آنان است. هزاران کودک در بلوچستان به دلیل تبعیضهای موجود و بیتوجهی نهادهایی مانند ثبت احوال، هیچ مدرک هویتی ندارند. این کودکان نه حق تحصیل دارند، نه بیمه، نه دسترسی به درمان و نه حتی امکان سفر یا دریافت کمکهای اجتماعی. در واقع، این کودکان برای قانون وجود ندارند، اما برای سرکوب، بلافاصله شناسایی میشوند.
کودکانی که بازداشت میشوند، نه تنها از حقوق اولیهشان محروماند، بلکه بهدلیل شکنجههای روانی و جسمی، با آسیبهای جدی و بلندمدت روانی روبهرو میشوند. این آسیبها شامل اختلال اضطراب پس از بازداشت (PTSD)، خوابهای ترسناک، بیاعتمادی کامل به نهادها و بزرگترها، افت تحصیلی، ترک مدرسه، پرخاشگری، افسردگی یا سکوتهای مرگبار است. تحقیقات نشان میدهد که حتی یک شب بازداشت برای یک نوجوان، ممکن است تبعاتی جبرانناپذیر بر روان او برجای بگذارد. در مورد کودکان بلوچ، این بازداشتها نه اتفاقی، که بخشی از سیاست ارعاب جمعی هستند.
کودکان بلوچ نهفقط از آموزش با کیفیت، تغذیه مناسب، بهداشت و تفریح محروماند، بلکه در جامعهای بزرگ میشوند که به آنها آموخته شده است: تو «کمارزشتر» هستی، تو «متهم» زاده شدهای، و تو نباید رؤیا داشته باشی. در چنین شرایطی، نتیجه روشن است؛ نسلی با عزتنفسِ سرکوبشده، پتانسیل ازدسترفته و خشم فروخورده. این دقیقاً همان چیزیست که حکومت میخواهد: نسلی خنثی، مطیع یا سرکوبشده.
بازداشت کودکان، نقض صریح و فاحش کنوانسیون حقوق کودک و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است. جمهوری اسلامی با امضای این کنوانسیونها متعهد شده که از بازداشت، شکنجه، تبعیض و آزار کودکان جلوگیری کند اما در عمل، نهتنها این تعهدات رعایت نمیشود، بلکه بهطور سیستماتیک نقض میگردد.
ما از نهادهای بینالمللی، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، یونیسف و مدافعان حقوق بشر میخواهیم که به وضعیت کودکان بلوچ ـ بهویژه بازداشتشدگان بیدفاع ـ واکنشی فوری و قاطع نشان دهند.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
صندلی خالی برای دکتر مهرنگ بلوچ؛ پژواک خاموشیای که جهانی شد
✍️سانیا میربلوچ
در روزهایی که سرکوب صدای معترضان در گوشهوکنار جهان به روندی نگرانکننده بدل شده، مجمع جهانی بیان (WEXFO) در شهر لیلهامر نروژ با اقدامی نمادین، بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت بغرنج مدافعان حقوق بشر در شرق بلوچستان جلب کرد. صندلی خالیای که به افتخار دکتر “مهرنگ بلوچ”، پزشک و فعال حقوق بشر بلوچ، در یکی از پنلهای این نشست بینالمللی رها شد، نهتنها جای خالی او را یادآور شد، بلکه پژواکی از وجدان جهانی بود در برابر خاموشی تحمیلی.
دکتر مهرنگ بلوچ، از چهرههای شناختهشدهی کمیته بلوچ یکجهتی (BYC)، یکی از معدود صداهایی بود که در دل تاریکی سرکوب و تبعیض در بلوچستان، با شهامت بر حقوق بشر و کرامت انسان تأکید میکرد. او به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز و سخن گفتن از بیعدالتیهای سیستماتیک، از ماهها پیش تحت قانون بحثبرانگیز «۳MPO» در زندان کویته به سر میبرد؛ قانونی که به نهادهای امنیتی این امکان را میدهد تا بدون طی مراحل قضایی شفاف، افراد را ماهها در بازداشت نگه دارند.
بر اساس گزارشهای منتشرشده، درخواستهای حقوقی برای آزادی وی تاکنون از سوی دادگاههای محلی رد شده و دیگر فعالان از جمله بیبو بلوچ، شاهجی صبغتالله، بیبرگ زهری و گلزادی بلوچ نیز با اتهامات مشابه بازداشت شدهاند.
سازماندهندگان WEXFO در بیانیهای که همزمان با اختصاص این صندلی منتشر شد، اعلام کردند: «دکتر مهرنگ بلوچ امروز به دلیل سخن گفتن علیه بیعدالتی زندانی است. این صندلی خالی، نمادی از اعتراض و ادای احترام به اوست.»
این اقدام نمادین، واکنشهای گستردهای را در میان فعالان حقوق بشر و رسانههای بینالمللی برانگیخت. نادیا بلوچ، خواهر دکتر بلوچ که پیگیر پرونده اوست، ضمن قدردانی از این اقدام، گفت: «آنها فقط نامش را یاد نکردند، بلکه او را نماد شجاعت و وجدان دانستند. دقیقاً سال گذشته، مهرنگ روی همین سن از حقیقت گفت. امروز به خاطر همان حقیقت، در زندان است.»
اقدام مجمع جهانی بیان در حالی صورت میگیرد که شرق بلوچستان، بهویژه مناطق تحت کنترل دولت پاکستان، با تهدیدات امنیتی جدی از سوی گروههایی مانند داعش مواجه است. در عین حال، دستگاههای امنیتی با تشدید فشار بر فعالان مدنی، فضا را برای کنشگری مدنی و اعتراضات مسالمتآمیز تنگتر کردهاند. بهجای مقابله با افراطگرایی، تمرکز دولت بر خاموشسازی فعالانی چون دکتر مهرنگ بلوچ، نشانهای از سیاستهای دوگانهای است که هم در داخل سرکوب میکند و هم در خارج، داعیهی دموکراسی دارد.
صندلی خالی مهرنگ بلوچ تنها یک نماد نبود، بلکه تلنگری بود به جهان: دفاع از حقوق بشر هزینه دارد، اما سکوت در برابر آن، بهای سنگینتری خواهد داشت. این صندلی، نهفقط جای خالی یک فرد، بلکه جای خالی عدالت، آزادی و صداقت را به نمایش گذاشت؛ ارزشهایی که در بسیاری از مناطق تحت ستم، روزبهروز کمرنگتر میشوند.
در عصری که سرکوب به شیوههای جدید بازتعریف میشود، نمادهایی چون صندلی خالی دکتر بلوچ، فرصتی هستند تا وجدان جهانی بیدار شود. این امید وجود دارد که چنین پژواکهایی، دولتها را وادار به پاسخگویی کرده و راه را برای بازگشت صدای خاموششده باز کند.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
زنان قربانیان خاموش انتقامگیریهای طایفهای در بلوچستان
برمش/ در طی روزهای گذشته شهر خاش شاهد درگیری طایفهای و گروگان گیری بود. کشته شدن چند انسان و ربوده شدن چند نفر از جمله یک دختر اهل افغانستان، خبرهایی است که از خاش مخابره شده و مسئولان رژیم ایران با سکوت و بی تفاوتی خود، عاملان این جنایات را گستاخ تر کردهاند.
در دل انتقام گیری های طایفهای بلوچستان، زنان و کودکان قربانیان خاموش و نادیده گرفتهشدهای هستند که بار سنگین درگیریهای خونین و انتقامگیریهای طایفهای را به دوش میکشند. مردانی که در این درگیریها کشته میشوند، اغلب انسانهای عادی هستند که هیچ نقشی در نزاع و درگیریها ندارند و تنها به دلیل تعلق به یک طایفه خاص قربانی میشوند. اما تراژدی اصلی پس از این کشتار رخ میدهد، جایی که زنان و خانوادههای این افراد به یکباره در مسیری تاریک و نامعلوم قرار میگیرند.
بسیاری از این مردان کشتهشده، انسان هایی در اوج جوانی هستند که پشتوانه خانوادههایشان محسوب میشوند. با مرگ آنها، همسران جوانشان بیوه میشوند و در فضایی که سرشار از مشکلات اقتصادی و اجتماعی است، هیچ حمایتی برای آنها وجود ندارد. زنان بیوه با آیندهای گنگ و نامفهوم روبهرو میشوند و فرزندان بیسرپرست آنها در فقر و بیعدالتی رشد میکنند.
در گذشته حتی در میان نزاعهای خونین طایفهای، یک اصل مهم رعایت میشد: احترام به زنان و کودکان. اما امروزه، این ارزشها نیز زیر پا گذاشته شده و زنان نیز گروگان گرفته می شوند و یا به طور مستقیم هدف قرار میگیرند.
وقتی سخن از درگیریهای طایفهای به میان میآید، تنها تعداد کشتهشدگان شمارش میشود و آنها نیز صرفاً به عنوان اعضای یک طایفه خاص معرفی میشوند. هیچکس نمیپرسد که این کشتهشدگان، که اغلب هیچ نقشی در نزاعها ندارند، دارای همسر، فرزند، و خانواده بودهاند. هیچکس به این فکر نمیکند که چگونه این زنان جوان، بدون حمایت اجتماعی و اقتصادی، باید بار زندگی را به تنهایی بر دوش بکشند.
مسئله طایفهای در بلوچستان فقط یک نزاع مردانه نیست؛ این یک بحران اجتماعی است که زنان و کودکان را بیش از همه تحت تأثیر قرار میدهد. اگر این چرخه خشونت و انتقامگیری ادامه پیدا کند، نسلهای آینده نیز قربانی این خونخواهیها خواهند شد. پایان این بحران نیازمند آگاهی، عدالت و تلاش برای برقراری صلح و حمایت از خانوادههای قربانیان می باشد.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
فراخوان ۸۴ سازمان و نهاد حقوق بشری برای اعتراض به اعدام شهروندان افغانستانی در ایران
برمش/ اعدام شهروندان افغانستانی در ایران نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است. در سال ۲۰۲۴ میلادی دستکم ۸۰ شهروند افغانستانی در ایران اعدام شدند که نسبت به سال گذشتهاش سهبرابر شده است.
این اعدامها در سکوت خبری انجام میشوند بهطوری که از ۸۰ اعدام در سال ۲۰۲۴ تنها شش مورد از طریق منابع رسمی اعلام شدند.
این روند در سال جاری میلادی هم ادامه پیدا کرده و در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵ دستکم ۳۲ شهروند افغانستانی در زندانهای ایران اعدام شدند. ما امضاکنندگان این نامه از تمام نهادها و فعالان حقوقبشری، کنشگران سیاسی و عموم مردم میخواهیم تا به هر نحو ممکن اعتراض خود را به اعدام شهروندان افغانستانی نشان دهند. همچنین از جامعه جهانی میخواهیم تا با واکنش مناسب مانع از ادامه این روند شود.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
تحمیل فقر ساختاری و تبعیض مضاعف بر زنان و کودکان بلوچ در جنوب شرق ایران
برمش/ در منطقه بلوچستان، یکی از محرومترین استانهای ایران، زنان و کودکان بلوچ در حالی زندگی میکنند که ابتداییترین نیازهای انسانیشان نظیر دسترسی به آب آشامیدنی، آموزش و هویت قانونی نیز برایشان یک چالش روزمره است.
در شرایطی که جهان به سوی عدالت جنسیتی و توانمندسازی زنان پیش میرود، زنان بلوچ، به دلیل همزمانی سه عامل: ملیت، جغرافیا و سیاستهای تبعیضآمیز حکومتی، با چند لایه از ستم مواجهاند.
به استناد گزارشهای میدانی و منابع محلی، در بسیاری از مناطق روستایی بلوچستان، زنان و دختران ناچارند کیلومترها در گرمای طاقتفرسای ۵۰ درجه در بیابان پیادهروی کنند تا آب مصرفی خانوار را تأمین کنند. این امر نهتنها سلامت جسمی آنان، بلکه سلامت روحی و حق دسترسی به آموزش دختران را نیز بهشدت تهدید میکند.
بر پایه برخی تخمینهای محلی، سالانه دهها کودک بلوچ در هوتکها (گودالهای ذخیره آب) جان خود را از دست میدهند. در چنین شرایطی، کودک بلوچ به جای بازی، تحصیل یا امنیت، با بار آب و مسئولیتهای معیشتی خانواده درگیر میشود.
این مشکلات در بستری از فقر ساختاری و نبود فرصتهای شغلی برای مردان تشدید شده است. بسیاری از مردان بلوچ به دلیل بیکاری مزمن، به مشاغل پرخطر از جمله سوختبری یا حمل مواد مخدر روی میآورند؛ مشاغلی که در بسیاری موارد، با سرنوشت مرگ در مرزها یا اعدام در زندانها گره خورده است.
در چنین مواردی، زنان بلوچ بهتنهایی مسئول تأمین معاش، نگهداری از کودکان و ادامه زندگی میشوند. زنان بلوچ، اغلب بدون دسترسی به بیمه، خدمات اجتماعی، آموزش یا حتی اوراق هویتی، در سایه بیتوجهی دولت و نهادهای مسئول، از همه حقوق بنیادین خود محرومند.
افزون بر آن، هزاران زن و کودک بلوچ در نتیجه فقدان شناسنامه یا مدارک هویتی، از خدمات آموزشی، درمانی و قانونی نیز محروم ماندهاند. این وضعیت، عملاً آنان را از دایره شهروندی خارج کرده و امکان احقاق حقوق را از آنان سلب میکند.
این همه، تنها گوشهای از رنج سیستماتیکی است که بر زنان بلوچ تحمیل میشود؛ رنجی که نه نتیجه بلایای طبیعی، بلکه حاصل سیاستهای تبعیضآمیز و بیتوجهی ساختاری حکومت است.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
جان باختن کودکان و زنان بلوچ در اثر گزیدگی “سیهمار”؛ نبود پادزهر، بیکفایتی یا تبعیض؟
برمش/ در روزهای اخیر، چندین کودک و زن در مناطق روستایی بلوچستان در اثر گزیدگی توسط “سیهمار” جان خود را از دست دادهاند. این حادثه تلخ بار دیگر زخم کهنه نبود امکانات پزشکی و درمانی در بلوچستان را تازه کرده است؛ مسئلهای که سالهاست جان بیگناهان را میگیرد، بدون آنکه واکنشی درخور از مسئولان دیده شود.
در هر نقطهای از دنیا اگر چنین فاجعهای رخ میداد، حداقل انتظار میرفت وزیر بهداشت با صدور بیانیهای عذرخواهی کند یا حتی از سمت خود استعفا دهد. اما در بلوچستان، مرگ شهروندان بر اثر عواملی قابل پیشگیری، نه تنها واکنشی در پی ندارد، بلکه به نظر میرسد عادیسازی شده است.
این در حالی است که وجود سیهمار در برخی نقاط بلوچستان امری شناختهشده و مسبوق به سابقه است. با این وجود، مراکز درمانی محلی فاقد ابتداییترین امکانات مانند پادزهر هستند؛ موضوعی که به سادگی میتواند تفاوت میان مرگ و زندگی را رقم بزند. نبود تجهیزات پزشکی و داروهای حیاتی در بلوچستان دیگر نمیتواند تنها با توجیهاتی چون “تحریمها” پوشانده شود. چرا که تأمین پادزهر برای مناطق پرخطر، نه نیاز به فناوری پیشرفته دارد، نه هزینه سنگینی میطلبد. بلکه به نظر میرسد مسئله اصلی، کماهمیت دانستن جان شهروندان بلوچ و محروم دانستن آنان از حق برخورداری برابر از خدمات سلامت است. البته هر ساله با هجوم سیهمارها به منطقه مسئولان نظام ادعایی واهی و پوچ را مطرح می کنند مبنی بر اینکه پادرزهر را ساخته اند و در مرحله توزیع است، اما در عمل پس از مدتی این مدعای خیالی نیز به بوته فراموشی سپرده می شود.
وقتی کودکان و زنان تنها به دلیل نبود یک آمپول پادزهر جان میبازند، این نه یک حادثه طبیعی، که نتیجهای روشن از سیاستهای نابرابر و ناکارآمد در حوزه سلامت است. مرگ این انسانها صرفاً محصول سیهمار نیست، بلکه نشانهای از زهر تبعیضی است که در رگهای تصمیمگیری جاری است.
(توضیح: تصاویر متعلق به “اسامه بلوچی” می باشد که بر اثر مارگزیدگی جان خود را از دست داد.)
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید:
قصور پزشکی در زاهدان؛ مرگ یک مادر باردار بلوچ در پی بیتوجهی یمارستان امام علی زاهدان
برمش /روز سهشنبه ۶ خرداد ماه ۱۴۰۴، “الهام شهنوازی”، زن باردار ۳۱ ساله بلوچ و اهل شهرستان خاش، پس از زایمان در بیمارستان امام علی زاهدان به دلیل قصور پزشکی و عدم رسیدگی بهموقع، جان خود را از دست داد.
بر پایه گزارشات محلی، روند زایمان خانم شهنوازی با مشکلات جدی همراه بوده و با وجود وضعیت بحرانی، کادر درمان از انجام عمل جراحی ضروری خودداری کرد و باقیماندن جفت در رحم، خونریزی شدید، کورتاژ ناموفق و در نهایت عمل جراحی پرخطر، وضعیت جسمی این مادر را وخیم کرده و به آسیبهای گسترده منجر شده است.
پزشکی قانونی بهدلیل مشکوکبودن علت مرگ، دو روز از تحویل پیکر خودداری کرد و سرانجام پیکر وی روز پنجشنبه ۸ خرداد به خانوادهاش تحویل داده شد.
این حادثه بار دیگر بحران ساختاری خدمات درمانی در بلوچستان و فقدان عدالت درمانی برای زنان بومی این منطقه را برجسته میکند؛ وضعیتی که تبعیض سیستماتیک را به خطری جدی برای حق حیات تبدیل کرده است.
#برمش_صدای_زنان_بلوچستان
Bramsh-Balochistan woman’s voice
تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی و رفع هر گونه تبعیض و پیشبرد فعالیتها بر بنیاد حقوق بشر سازمان ملل میتوانید از طریق لینک های زیر با بِرَمْش همراه باشید: